هفته نامه
« بازگشت
آقا بالاسری نیست!
آقا بالاسری نیست!
"ممل" در حالی که پکی به قلیون می زد و دودش را به هوا می فرستاد برای این که رشته کلام را در دست بگیرو و حرف دلشو بزنه؛ سینه ایی صاف کرد و گفت: خدا عمر دراز بدهد به پیرمردها و پیرزنهای ابادی که وجود اونا برای ما نعمتی هست. پدرم تعریف می کرد قدیم ها تو کاروانسرای خان همه چیز روی اصول و حساب کتاب بود؛ حتی تو ساخت یک عمارت یا ساختمون! مثلا تمامی دکان های اطراف میدون همه در یک ضلع و زاویه بودند! کسی حق نداشت دکان خود را بالاتر یا پایین بسازد! اما حالا اطراف امامزده ابادی که چشم و چراغ ابادی هست دکان می سازند بالاتر از دکان های بغلی! من موندم و در تعجبم یا استادکارهای قدیم استاد کار نبودند یا استادکارهای الان گز و متر سر در نمیارن که همه دکان ها در یک ردیف ولی یک دکانی از سایر دکانها بالاتر هست!