هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

اردیبهشتی دیگر

اردیبهشتی دیگر



محمد علي قاسم زاده بافقي| سالهاست که انسانها رسم دارند روزهاي تولد و مرگ را گرامي بدارند با برگزاري جشني يا برپايي ساگرد و يادماني.

انگارآدمها دلشان به همينها خوش است.

رويششان را جشن مي گيرند تا يادشان نرود به بهانه اي آمده اند تا پربها شوند و نکوداشت رفتنشان را به عهده ديگران مي گذارند تا فراموش نکنند آنها که بودند و چه کردند.

انگار شهرها هم از اين قاعده مستثني نيستند،معمولا مردم هر شهر و ديار روزهايي را براي خود جشن مي گيرند و روزهايي را به غم مي نشينند،گاه جشن عزت و اقتدار و استقلال دارند و گاه سوگ از دست دادن فرصتها و مرگ آرزوها.

امروز که اين سطور را براي خوانندگان عزيز مي نويسم يادآور آغازين روزهاي ارديبهشت سال 90 است. همان روزهايي که بافق تاوان بيدار شدنش را با قطرات اشک ،پاي ترازوي کجِ مدعيان عدالت ،آن هم با سوز گازهاي اشک آور بر زمين ريخت.

روزهايي که عبور از سالها بي تفاوتي را با شکستن طلسم سکوت و با راست قامتي و استواري آغاز کرد تا براي هميشه بر پيشاني بلند تاريخ ثبت شود که «دارالشجاعه» بيدار است.

آري بافق در ارديبهشت 90 بيدار شد و تحمل ضربات سيلي را برلالايي دايه هاي مهربان تر از مادر که خوابش را براي تاراج هستي اش آرام مي کردند، ترجيح داد.

بافق پس از ارديبهشت 90 نشان داد ديگر نه وقت سکوت است و سکون!! و درارديبهشت 93 نيز چوب حراجِ فرود آمده بر تن مادر اقتصادش را با يکصدايي و آگاهي در هم شکست و اميد آنها که مي خواستند با تدبير پشت مقاومتش را بر خاک مالند، نا اميد ساخت.

و کاش امروز در ارديبهشت 94 پس از گذشت چهار سال از آن رويدادهاي عجيب و غريب يک نفربراي مردم بافق تبيين مي کرد سالگرد ارديبهشت نودشان را با چه منظري يادآوري کنند؟