هفته نامه

ارباب نخواهدآب هم نخواهد بود

«ممل»گفت: خدایا حکمت تو را شکر! اگر این بارانی که می‌گویند در جنوب و شمال آمده و همه جا را سیل گرفته و چند تا سد هم شکسته درآبادی ما می آمد که وامصیبتاه! خدایا شکرت! همین چند روز پیش دستور آمد از «رییس تقسیم آب مزارع»که به علت کمبود آب از آب چاه به مدت ده روز استفاده نکنیم! باز هم خدا را شکر! اینها همه حکایت شکر دارد! نه خانه های ابادی طاقت این باران ها دارد و نه زمین های ما بی آبی را تحمل دارد! ممل گفت اگر کدخدا که هم پول خزانه در دستش هست، به فکرش می رسید این آب بارون را نمی گذشت بیهوده هدر برود! اینها را می فرستاد در زمین های کشاورزی مردم یا حداقل جلوی آن را سد می‌کرد تا آب در زمین فرو برود و برای چاهها مفید باشد! خلاصه دغدغه تازه ممل!

«آقاتقی »گفت: ممل! باز این فکرها به سرت خطور کرده! بلاد اجنبی سالیان سال ست مساله کمبود آب را برای خودشان از طریق رودخانه ها و دریاها حل کردند؛ اما ما هنوز بر سر مصرف آب دعوا داریم! انها از اب زهرمار دریا آب شیرین گوارا می گیرند، حتی از نم آسمان باران می گیرند، ما باید دست به دعابشویم که بارون بیاد، زیاد نیاد،اگر زیاد بیاد خونه هاو‌کشتزارهایهان از بین می رود که می رود! ممل گفت: آقاتقی تکلیف چیست؟ آقاتقی گفت تا ارباب نخواهد آب هم نخواهد بود!