هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

آتش بی مهری به دامن نخبه بافقی

آتش بی مهری به دامن نخبه بافقی



آسمان بافق پر فروغ است. این را من نمی گویم به گواه محققان و پژوهندگان تاریخ نیمه کاره بافق است. از "قاضی میرجعفر" گرفته که امروزه به یمن فعالیت واحد فرهنگی اش بنرهای آن در گوشه و کنار شهر است تا اگر آنجا آباد شود بافق توسعه می یابد تا آستان مقدس امامزاده عبدا... که مردی از جنس خدا را در خود جای داده است. علماء و شعرای بزرگی از این سرزمین به پا خاسته اند؛ حتی فرمانروایان و حاکمانی که روزگاری فرمان می راندند و در آخر به خدعه و نیرنگ از پای، آنها را درآوردند. آسمان بافق همیشه پر است از ستارگانی که مردانه لباس رزم پوشیدند و از خاک و کیان ایران اسلامی دفاع کردند! آسمان بافق پر از مردان و زنانی است که به دور از هیاهو و جنجال روابط عمومی ها به ملت  و مملکت  خود خدمت می کنند بدون این که ادعایی داشته باشند. آسمان بافق پر از کسانی که در برابر ناروایی و تصمیمات نابخردانه تنی چند مقاومت کردند؛ گرچه محکوم به شلاق و حبس شدند.
 این بار آسمان بافق ستاره ایی را در خود جای داد که هنوز بیش از چند بهار از سن او نمی گذرد. او مثل همه دانش اموزان در مدارس دولتی درس خواند نه از معلم خصوصی بهره برد و نه از کلاس های چند میلیون تومانی. او با اتکال خدا و با همت خود توانست در المپیاد ریاضی جهانی در کشور مالزی خوش بدرخشد و برای شهر و کشور خود افتخار آفرین باشد. 
"مریم دهقانزاده" ستاره امروز بافق است که در حال درخشش است و امیدواریم که روشنایی او همچنان پرفروغ باشد. 
الهام نصیرزاده| به گزارش هفته نامه افق کویر، مریم دهقانزاده بافقی، دانش آموز پایه هشتم مدرسه نمونه فردوس بافق و برگزیده المپیاد ریاضی دانش پژوهان که به منظور شرکت در مسابقات جهانی ریاضی (Wmi) عازم مالزی شده بود پس از کسب مقام دوم و مدال نقره این مسابقات چهارشنبه 30 تیرماه به شهرستان بافق بازگشت.
خبرنگار هفته نامه بدین منظور گفتگویی با این نخبه بافقی انجام داده است.
مریم دهقانزاده در رابطه با المپیادی که اخیراً برگزار شد گفت: المپیاد ریاضی جهانی بود که بیشتر در زمینه خلاقیت کار می کند و 12 کشور در این مسابقات شرکت کرده بودند. رقابت مخصوصاً در پایه هشتم بسیار تنگاتنگ و تعداد شرکت کنندگان بیشتر بود.
وی مشوق اصلی خود را پدر و مادر خود معرفی کرد و افزود: آنها واقعاً حامی خوبی برایم بودند و محیط بافق اصلاً المپیادی نبود، استان یزد هم محیطش المپیادی نیست، حتی کتابهای المپیادی در یزد پیدا نمی شود؛ بعضی مواقع پیش آمد که می خواستم از تلاش و فعالیت دست بکشم خیلی سخت بود که بخواهی در یک محیطی که المپیادی نیست، محیطی که شاید همه کار تو را سخره بگیرند و هیچکس مشوقت نیست خیلی سخت بود؛ اما کمک پدر و مادرم و اینکه آنها حامی خوبی بودند و تشویقم می کردند باعث شد که راهم را ادامه بدهم و زحمت هایم بی نتیجه نماند. 
دهقانزاده درخصوص نحوه تهیه کتابهای مورد نیاز و تأمین هزینه های آن اظهار داشت: دو مرحله آزمون انتخابی برگزار شد که تا مرحله دوم هیچ کتاب المپیادی نداشتم و تا زمانیکه جز تیم اعزامی ایران شدم از هیچ کتا ب المپیادی استفاده نکردم، چون واقعاً خیلی سخت بود و خودم تعجب کردم که با این شرایط چگونه توانسته ام! چون مرحله اول و دوم را با همان خلاقیتی که خودم داشتم؛ یعنی بدون هیچ کتاب المپیادی پشت سرگذاشتم؛ برای این مرحله که فینال المپیاد بود کتاب از تهران تهیه کردم؛ اما نتوانستم از این کتابها استفاده کنم، ولی اگر در یزد کتابها موجود بود خواندن این کتابها خیلی تأثیر داشت، چون بدون کتاب خیلی سخت بود. 
وی در پاسخ به این پرسش که آیا تمایل دارید برای اشتباه میلیمتری که باعث گردید مدال طلا را از آن خود نکنید توضیح دهید؟ گفت: خیر، نمی خواهم دیگر حرفی به زبان بیاورم. 
وی در پاسخ به این پرسش که استقبال مردم از شما چگونه بود وقتی وارد بافق شدید؟ بیان داشت: در فرودگاه تهران رییس مدارس استعدادهای درخشان ایران و همینطور آقای حقی که در مرکز آموزش پژوهان فردا کار می کند به استقبال من آمدند و از بافق تنها خانواده ام به فرودگاه تهران آمدند. 
مریم دهقانزاده در پاسخ به این پرسش که چه درخواستی از مسئولین دارید عنوان کرد: از مسئولین شهر می خواهم به المپیاد بها بدهند؛ فعلاً در استان یزد چیزی که ما می بینیم این است که فقط می گویند کنکور و افتخار هم می کنند که 21 سال در کنکور اول شدند! بله جای افتخار هم است؛ اما خیلی سخت است که به کنکور تنها بها می دهند و المپیاد را نادیده گرفته اند. المپیاد یک بحثی است که از درس و دانشگاه جداست و بدون استاد، کلاس و کتاب واقعا امکان ناپذیر است؛ شاید کسانی باشند که به المپیاد علاقه دارند و دوست دارند هر مبحثی را درحد پیشرفته یاد بگیرند؛ از مسئولین می خواهم که حداقل سالی یکدفعه تمام المپیادهای ریاضی، زیست، فیزیک، سلولهای بنیادی، شیمی و چند المپیاد دیگر را در شهر یا استان برگزار کنند یک مرحله که بچه ها بفهمند که آیا می توانند به المپیاد بروند یا خیر همین کافی است. 
وی در پاسخ به این پرسش که چه درخواستی از مردم دارید؟ گفت: درخواستم از خانواده ها این است که فرزندانشان را جدی بگیرند و باور کنند این باوری که از جانب پدر و مادر است خیلی برای بچه ها مهم است همین که بفهمی حداقل محیطمان درکمان نمی کند، ولی کسی که داری باهاش زندگی می کنی درکت می کند این خیلی مهم است که درک و باورشان کنند. افراد موفق در یک روز زندگیشان کلیک خورده نگذارند این یک روزها هدر برود که آخرش آن یک روز خیلی به پدر و مادرها بستگی دارد. 
وی در پاسخ به این پرسش که در حال حاضر چه حسی دارید؟ اظهار داشت: از لحاظی خیلی خوشحالم که توانستم یک مدالی کسب کنم و از لحاظ دیگر هم یک مقدار ناراحت هستم که چرا طلا نگرفتم. ناراحتی من به این دلیل است که همه به من می گفتند طلا مال تو هست، حتی سرپرست و اعضای تیم لقب گوگل به من داده بودند. تشکر می کنم از پدر ومادرم از خودم که چیزی است که مال من نیست و مال روح من می باشد و اینکه از تمامی کسانی که دعا کردند و نگرانم بودند کمال تشکر دارم و از مسئولینی که تشریف فرما شدند و مدیر و معلمینم که واقعاً خیلی خوب بودند و حامی خوبی برایم بودند؛ البته درکنارش چیزهایی بود که مرا ناراحت کرد. مدرسه من یکی از پایین ترین مدارس در میان اعضای تیم اعزامی ایران بود بقیه اکثریت از تیزهوشان و غیر انتفاعی بودند. با این حال که سطح مدرسه من پایین تر بود معلم های بسیار خوبی داشتم، حتی مدیر بسیار خوبی که حامی من بود؛ بعضی ها در مراسم استقبال من نبودند، ولی همیشه حرفهای آرامش بخششان با من بود و تأثیر خوبی داشت و از تمامی این عزیزان تشکر می کنم که همراهم بودند و باعث شدند این روحیه من به سمتی برود که خودم را باور کنم. 
وی در پاسخ به این پرسش که چه توصیه ای به هم سن و سالهای خود دارید؟ افزود: از همه بچه ها که می خواهند به علاقه ای که دارند برسند و ادامه بدهند می خواهم خودشان را باور کنند؛ اگر خانواده یا محیطشان آنها را باور نکرد ناامید نشوند. تنها چیزی که مهم است این است که خودتان را باور کنید؛ اگر باور کردید و بخود باوری رسیدید بدانید که می توانید مدال بگیرید و می توانید عالی باشید، چون شما خودتان هستید و کسی نیستید که دیگران تشویقتان کرده باشند هر کاری را انسان می تواند انجام دهد به شرطی که با خود باوری، توکل و امید، اعتماد به نفسش را از دست ندهد.
وی در پاسخ به این پرسش که چه توقعی از مسئولین دارید؟ تصریح کرد: توقع بیشتری از مسئولین داشتم؛ انتظار داشتم حمایت مالی شوم که اصلاً نشدم و هزینه ها را پدر و مادرم متحمل شدند و اینکه در جامعه ما به زن زیاد اهمیت نمی دهند به نظر من این عقاید را باید بریزند دور و این عقاید بی ارزش است؛ وگرنه پیشرفت شامل بافق و شهرهایی که اینگونه عقاید را دارند نمی شود. استقبال از من کم بود دلیلش را بخاطر جنسیتم می دانم و من اینگونه فکر می کنم و اینکه باید عقاید ما خیلی ضعیف باشد اعتقاد فقط به این نیست که فقط بگویی خدا و پیامبران را قبول دارم در کنارش باید عقایدی نسبت به رفتار و آداب و رسوم در جامعه هم داشته باشیم. ارزش هر فردی به عقل اوست نه به جنسیت و نه به سن، اگر می خواهید ارزش خودتان را نشان بدهید از لحاظ عقلانی نشان بدهید ثابت کنید که عقل شما بیشتر از آن فردی است که می خواهید به آن ثابت کنید. افتخار می کنم به این که دختر هستم با اینکه از لحاظ جنسیتی در جامعه کلاسهایی که برگزار می شد و حتی بهترین مدارس و کلاسها بیشتر برای پسرها بود نه برای من دختر، افتخار می کنم که من دخترم و توانستم این مقام را بگیرم. ارزش هر فرد به عقل اوست؛ البته این حرف را من نمی زنم پیامبر اکرم (ص) فرموده اند پیامیری که خودشان و من می پرستم خدا به پیامبر گفت: داخل قرآن هم آمده، همانگونه که شما اینها را گوشزد مردم می کنید خودتان هم یادتان باشد و بدانید فرق دختر و پسر اینقدر نباید باشد؛ حتی در تهران بهترین مدارس ... برای پسرهاست ما دخترها نباید بخاطر جنسیتمان خودمان را زیادی محدود کنیم هر چیزی حد و حدودی دارد تا حدی که همه چیز رعایت شود باید خودمان را جلو ببریم و پیشرفت کنیم و ثابت کنیم ارزش ما دختران بالاست و چون دختر هستیم ارزشمان پایین نیست کدام ما می توانیم بگوییم از حضرت فاطمه (س) بهتر هستیم مگر او یک دختر نبود، پس چرا نمی گوییم یک دختر بهتر از یک پسر می تواند فکر کند متأسفانه هم در جامعه ما هم در جهان می گویند زنان عقل ندارند بنظرم نباید اینگونه باشد، چون با همین عقاید تبعیض جنسیت باعث عدم پیشرفت بسیاری از دختران جامعه می شویم. توقع بیشتری داشتم؛ شاید من پرتوقع هستم، ولی نمی دانم، شاید همیشه مشکل از ماست و آنها مشکلی ندارند به هر حال از تمامی افرادی که حمایت کردند، نکردند و از آن استقبالی که نمی توان گفت سرد بیشتر شبیه روزهای برفی بود واقعاً نهایت تشکر را داشتم. 
 من هیچ کلاس و هیچ استادی در زمینه المپیاد نداشتم در صورتیکه اعضای تیم کلاس داشتند و تابستان هم به کلاس می رفتند زیر نظر اساتیدی که دکترای ریاضیات داشتند و در آمریکا هم تدریس می کردند. من تنها 3 روز به اعزام از 95/4/20تا 95/4/23 که95/4/24 هم  اعزام داشتم یک استاد با من کار کرد که دکترای ریاضیات محض داشت. وی هرسال با اعضای تیم در حد پیشرفته کار می کرده، ولی ما چنین امکاناتی نداشتیم؛ اگر هم بوده یزد بوده که با تهران قابل مقایسه نیست و من شرکت هم نکردم. مسئولین خیلی اطلاع رسانی نکردند این تنها توقع من نبود مردم و اطرفیان همه می گفتند که چرا اطلاع رسانی بیشتر در سطح شهر نشده جهت استقبال از تو! من خودم مهم نیستم. مشکل ما این است که من شهر خودم را می گویم؛ چرا برای المپیادهای کشوری که برگزار می شود یا حتی خوارزمی بهای بیشتری می دهند و ما در محدوده جهانی کار نمی کنیم ما با این کارمان می گوییم از همان اول همینجا بمان و نمی خواهد بیشتر پیشرفت کنی و به نظر من نمی خواهند فرزندان در سطح جهانی کار کنند. 
از تایوان و چین که آمده بودند بچه های 5 ساله در رده سنی خود را برای مسابقه آورده بودند بچه 5 ساله خیلی ریاضی نمی دانست ولی می آوردنش تا به او ثابت کنند و او را به این باور برسانند. نه اینکه اینگونه استقبالی از من شود و برداشت کنم که همینقدر برای تو بس است و جهانی ارزشی ندارد آنجا خیلی هوشمندانه و با برنامه ریزی برخورد می کنند؛ واقعا برای من عجیب بود و در ایران اصلاً وجود ندارد حتی کشوری هم یک مسابقاتی که می خواستم شرکت کنم و در تایلند برگزار می شود در شهرهای ایران اطلاع رسانی شده بود، ولی در مدرسه ما خیر و متأسفانه نتوانستم شرکت کنم. 
نمی گویم نخبه هستم، چون این عقیده را ندارم و نیستم؛ اما به نخبه ها بها بدهند و این که افرادی که یک استارت کوچک می زنند مثل من، شاید این استارت زندگیشان باشه آنها یک زندگی دیگری برای خودشان می خواهند به این زندگی راضی نیستند دلشان می خواهد به آنها بها داده شود امکان دارد این استارت زندگیم باشد و شروعی برای بقیه موفقیت ها باشد من امسال می توانستم طلا بیاورم و آن اشتباهی که مرتکب شدم باعث شد طلا نیاورم؛ اگر یکسری امکانات بود و بها داده شده بود صد در صد مدال طلا را آورده بودم و اینکه کاری کنیم که نخبه ها پرورش پیدا کنند و راه خودشان را پیدا کنند. همین عدم بها دادن باعث شده که در کشور ما نخبه کشی ایجاد شود و باعث فرار مغزها شود که حدود 5میلیون بهترین نخبگان ما در کشورهای دیگر جهان هستند. ما برای یونیفورم که رفته بودیم پیش خیاط، به سرپرستمان گفت چه فایده اینها و شما تلاش می کنید و آخر یکی دیگر نخبگان را می برند خیاط گفت: خودم نمونه اش را دارم پسرم در حال حاضر آمریکا است. همه چیز به مال نیست ارزش و بها می خواهیم. آنجا استادها سر یک میز با ما غذا می خوردند. 
وی در پایان به عنوان صحبت پایانی گفت: از تمامی مسئولین، هفته نامه افق کویر و مردم کمال تشکر را دارم.
همچنین از مدیر مدرسه نمونه فردوس خانم دهقانزاده، خانم اغنیایی مدیر شاهدنور و خانم میرعلمی معاون که ایشان باعث شدند که من این راه را شروع کنم و بسیار حمایتم کردند، حتی تا تهران هم همراه من آمدند، حتی الآن هم که نه مدیر نه معاونم هستند از من حمایت می کنند، حتی تمامی معلمین دبستان شاهد نور مرا یاری کردند و سپاسگزارشان هستم آن زمان خانم پورفلاح مرا دانشمند صدا می کرد و در استقبال هم یادآور شدم من عاشق مدرسه ای هستم که بودم و عاشق آن معلمان هستم خیلی ناراحت شدم ترک کردن آن مدرسه با وجود(خانم ها تیموری،کارگر،سادات میرعلمی،کارگران ،سالاری و معلمین پایه هفتم و هشتم )و از معلمین ریاضی خانم زهرا سنجیده و مامان خودم خانم برزگری و خانم زهره سنجیده معلم ورزش که این دو خواهر حامی بسیار خوبی بودند و روحیه من را به سمت خودباوری رساندند و حرفهایی که به من گوشزد می کردند هنوز یادم است.