نمایش خبر نمایش خبر

گفتگو با نوجوان ۱۴ساله مادرم؛ بخاطر عدم توانایی مرا رها کرد و رفت

گفتگو با نوجوان ۱۴ساله مادرم؛ بخاطر عدم توانایی مرا رها کرد و رفت



به گزارش هفته نامه افق کویر، درعصر حاضر، جامعه ما و البته بسیاری از جوامع دنیا با یک دشواری و معضل بزرگی به نام کودکان بدسرپرست ویا کودکان بی سرپرست روبرو هستند کودکان بدسرپرست واقعیت تلخ جامعه هستند که به دور از مهر و محبت وتربیت والدین قرارمی گیرند. در بافق مرکزی است که چند نفر کودک بد سرپرست یا بی سرپرست را نگهداری می کند. سری به آنجا زدیم و با رعایت برخی مصالح ، گزارشی تهیه شد:
هر ۲ آنها مصرف کننده
مواد مخدر بودند
این نوجوان ۱۴ ساله با چهره ای معصومانه به صحبت پرداخت و گفت: پدر و مادرم ساکن یزد هستند و دارای یک برادر۲۲ساله می باشم، هر ۲ آنها مصرف کننده مواد مخدر بودند. پدرم در حین جابجایی مواد مخدر دستگیر و روانه زندان شد، مادرم بخاطر عدم توانایی در مقابل مشکلات زندگی و تامین مواد مصرفی خود، مرا درب مرکز یزد رها کرد و رفت! در آن مرکز بچه ها را گروه بندی کردند و من به "مرکز بافق" فرستاده شدم.
وی با بغض ادامه داد: بعد از مدتی پدرم از زندان آزاد شد و شروع به کار کرد؛ اما دوباره به مواد مخدر دچار شد و باز راهی زندان گردید، مادرم بعد از مقابله با این اتفاقات درخواست طلاق داد و از پدرم جدا شد. سپس به کمپ های ترک اعتیاد رفت و ترک کرد؛ اما بعد از بازگشت به خانه بازهم به سمت مواد مخدر رفته است.
پدرم مرا بسیار دوست دارد
وی از برادرش می گوید: برادرم درس نخوانده است و همراه مادرم در این مسیر بی پایان به این کار ادامه می دهد. در حال حاضر برادر و مادرم مرا کاملا ترک نموده و با من در تماس نیستند؛ اما پدرم در زندان جویای احوالم هست و مرا بسیار دوست دارد.
وی روز هایی را که در این مکان سپری می کند را اینگونه بیان داشت: با دوستانم در محوطه به بازی فوتبال می پردازیم، به تماشای فیلم می نشینیم و قبل از همه گیر شدن ویروس کرونا به سینما، پارک آبشار، بقعه متبرکه قاضی میرجعفر و می رفتیم.
مشکلات خانواده؛ بازماندن از تحصیل
وی از ترک تحصیلش، سخن گفت: به دلیل مشکلاتی که در خانواده ام وجود داشت مرا به مدرسه نفرستادند و از تحصیل باز ماندم و به خاطر عدم پاسخ به تست های مقطع ابتدایی، در حال حاضر در مدرسه استثنایی امید مشغول به تحصیل هستم.
پسر نوجوان با صورتی اشک آلود از بزرگترین آرزویش گفت: دوست دارم در کنار خانواده ام بدون وجود مواد مخدر و اعتیاد زندگی کنم. و در آینده یک رزمی کار ماهر شوم.
محل نگهداری این فرزندان منزلی قدیمی با سقف هایی گرد بود که دل انسان می گیرد این فرزندان آسیب دیده که جای خود دارند. . داخل یکی از اتاق های این ساختمان، تلویزیون کوچکی وجود داشت که دلخوشی آنها به این مربع نقره ای بود و درکنار حیاط ۵ دوچرخه فرسوده بود و دیگر وسایل تفریحی در آنجا به چشم نمی آید.