نمایش خبر نمایش خبر

شناسایی پیکر شهید بعد از چهار سال

شناسایی پیکر شهید بعد از چهار سال



به گزارش هفته نامه افق کویر؛ شهید یعنی انسانی که در راه آرمان های معنوی کشته می شود و جان خود را که سرمایه‌ی اصلی هر انسانی است. برای هدف و مقصدی الهی صرف می‌کند و خدای متعال هم در پاسخ به این ایثار و گذشت بزرگ، حضور و یاد و فکر او را در ملّتش تداوم می بخشد و آرمان او زنده می ماند. این، خاصیت کشته شدن در راه خداست. کسانی که در راه خدا کشته می شوند، زنده‌اند. جسم آنها زنده نیست؛ اما وجود حقیقی آنها زنده است. خبرنگار ما؛ به سراغ خانواده شهید والا مقام" هاشم زعیمیان" رفته و با برادر وی گفتگویی انجام داده است که در ادامه می خوانید:

افق کویر: لطفاً خودتان را برای خوانندگان معرفی بفرمایید؟
"حبیب زعیمیان" برادر شهید هاشم زعیمیان هستم. برادرم در دهم فروردین 1367، در عملیات شاخ شمیران کردستان بر اثر اصابت ترکش، به شهادت رسید و غزل سرخ عاشقی را زمزمه کرد.
افق کویر: خصوصیات اخلاقی " هاشم" را شرح دهید؟
برادرم در دوران تحصیل از کمک کردن به پدر و مادرم دریغ نداشت. نمازش را به صورت جماعت در مسجد می خواند و در مجالس مذهبی همیشه حضور داشت. او خوش برخورد و مهربان بود.
افق کویر: از روز خبر شهادت شهید والامقام بگویید؟
وقتی هاشم در جبهه به شهادت رسید. چهار سال مفقود بود. بعد از چهار سال پیکر پاک برادرم را شناسایی نموند و به خانواده اطلاع دادند.
افق کویر: آخرین باری که به مرخصی آمد، چه حسی داشتید؟ فکر می کردید برادرتان شهید شود؟
نزدیک عید نوروز اسفند ماه 1366 به مرخصی آمد؛ بسیار خوشحال بودم که بعد از مدت ها هاشم در کنار ما است. زیرا او تنها برادرم بود.
افق کویر: آیا فکر می کردید برادرتان شهید شود؟
نه؛ وقتی هاشم به جبهه رفت. سن من کمتر از او بود؛ چیزی را درست درک نمی کردم؛ ولی از رفتارش که درس را ترک کرده بود و ذوق و شوق جبهه را داشت میتوانست فهمید. در آخرین مرخصی که آمده بود، هر چه دیگران به او می‌گفتند حالا که دیگر آمدی به جببه نرو و درس خود را ادامه بده؛ اما هاشم به همه گفت الآن موقع آن است که باید بروم و روی پا بند نبود که می خواست برود.
افق کویر: آیا برادرتان به خواب شما آمده است؟
بله؛ اما مادرم بیشتر خواب برادرم را دیده است.
افق کویر: یکی از خاطرات شهید والامقام را بیان کنید؟
همیشه در راه مدرسه در کنار من بود. وقتی به صحرا می رفتیم با یک دیگر مسابقه می گذاشتیم در چیدن علف، گندم و… او نیز همیشه اول می شد. هاشم همیشه هوای من را داشت.
افق کویر: در خواست شما از مسئولین چیست؟
از مسئولین تقاضا دارم با برنامه ریزی جلو بی حجابی را بگیرند. اجازه ندهند خون شهدا پایمال شود.
افق کویر:سخن پایانی:
شهدا سرخی خونشان را به سیاهی چادر خواهران و مادران و هموطنان عزیزمان به امانت گذاشتند.