نمایش خبر نمایش خبر

زین آشفته بازار تورم دلم گرفت

زین آشفته بازار تورم دلم گرفت



"ممل رو به "آقا تقی" کرد و گفت: هیهات! دادو بیداد! این چه روزگاری شده! تف به این اوضاع! آدم نمی داند روز است یا شب، ارزان است یا گران! نرخ ها در دکان" آمیرزا عباس" هر روز که چه عرض کنم ، هر ساعت یک نرخ است! عین آفتاب پرست که هر لحظه به رنگی است، قیمت ها ساعت به ساعت عوض می شود! آقا تقی گفت: حق داری آقا ممل چه می شود کرد و چه می شود گفت! وقتی فراشان و کارگزاران کدخدا فقط به فکر انبان خود هستند توقع بیش از این نباید داشت!
شاعر می گوید:
زین آشفته بازار تورم دلم گرفت
دل چه گویم که نفس جانم گرفت
گفته بودی که اوضاع سامان می یابد
وای چه گویم که زنرخ ها قلبم گرفت
الغرض! امید که همت فراشان و کارگزاران هر چه زودتر عیان شود تا گرانی ها رخت بربندد.