نمایش خبر نمایش خبر

در گفتگو با یک نجات یافته از دام اعتیاد مطرح شد: هیچ کس به تنهایی حریف اعتیاد نمی شود

در گفتگو با یک نجات یافته از دام اعتیاد مطرح شد: هیچ کس به تنهایی حریف اعتیاد نمی شود



مسعود مرد ۵۰ ساله ای است که بیش از ۱۵ سال در چنگال اعتیاد گرفتار بوده، در گفتگو با هفته نامه افق کویر به بیان داستان زندگی پرفراز نشیب خود پرداخت و گفت: متولد سال ۱۳۵۱ هستم، تقریباً ۵۰ سال سن دارم، در خانواده ای بزرگ شدم که پدر و سه برادرهایم مصرف کننده مواد مخدر بودند؛ حتی شوهر خواهرم نیز مصرف کننده بود و مادر قلیان مصرف می کرد.

وی ادامه داد: از سال ۱۳۶۵ در سن ۱۵ سالگی سیگار کشیدن را شروع کرده و هنگامی که ۱۸ ساله بودم در سال ۱۳۶۹مصرف کننده مواد مخدر شدم.

مواد مخدر در خانواده ما چیزعادی بود

وی افزود: مواد مخدر در خانواده ما امرعادی بود و برایم تعجب انگیز نبود که تازه با آن برخورد کرده باشم و جالب این بود که با این که خانواده ام مصرف کننده بودند، مرا که فرزند آخری خانواده بودم، منع از مصرف مواد می کردند.
فقط دفعات اول که مواد مصرف می کنی، حس و حال خوبی به دست می آوری

مسعود اضافه کرد: هیچ کدام به من نگفته بود، فقط دفعات اول که مواد مصرف می کنی، حس و حال خوبی به دست می آوری! من رفتم دنبال چیزی که به من نگفته بودند.
وی ادامه داد: برای اولین بار مصرف کننده مواد مخدر شدم، حس خوبی داشتم، دارای انرژی بوده و دلم می خواست حرف بزنم، این طرف و آن طرف بپرم. در واقع انرژی در من آزاد شده بود و من پیش خودم گفت: پس خانواده به من دروغ گفته اند، خودشان در مصرف مواد حس خوبی دارند.
وقتی معتاد به مواد شدی. تمام این احساسات کنار می رود
مسعود تاکید کرد: ولی هیچ کدام به من نگفتند که دفعه اول و دوم این حالت هستی، وقتی معتاد به مواد شدی. تمام این احساسات کنار می رود.
فریبی که همه معتاد ها می خورند
وی در ادامه گفت: باورم نمی شد که من معتاد شوم و پیش خودم می گفتم: من هرگز با اینکه مصرف کننده هستم، معتاد نمی شوم، فریبی که همه معتادها می خورند.
همه در ابتدای راه ادعایشان می شود
وی اضافه کرد: همه در ابتدای راه ادعایشان می شود؛ مثلا می گویند پنج شنبه تا پنج شنبه مواد مصرف می کنیم یا در وقت عروسی و این مَن مَن کردن ها کار دست آدم می دهد. من نیز با این دیدگاه که من مواد را می کَشم و اجازه نمی دهم مواد مرا بِکَشد، مصرف مواد را شروع کردم و به چشم هم زدنی اجبار در مصرف شروع شد.
در مواد مخدر تفریح وجود ندارد
وی افزود: بعد از دوسال تفریحی، اجبار در مصرف در من به وجود آمد.
وی ادامه داد: به جرات می توانم بگویم در مواد مخدر تفریح وجود ندارد، مسیرمواد مخدر مانند مسیری که بخواهید به یزد بروید، در این مسیر یک نفر ممکن است پیاده برود، یک نفر با دوچرخه، نفر دیگری با ماشین؛ ولی بالاخره مسیر و هدف یکی است و شخصی که مصرف کننده مواد است بالاخره اجبار در مصرف پیدا می کند.
مسعود گفت: سال ۷۵ با این که مصرف کننده مواد مخدر بودم، ازدواج کردم؛ بعد از مدتی که دیدم نمی توانم مواد بکشم و بدنم جوابگو نیست، شروع به خوردن مواد کردم که زود به زود مصرف مواد در من بالاتر می رفت؛ حتی روزانه دو مثقال و نیم شیره یا تریاک مصرف می کردم.
دقیقا مواد مخدر برای من حکم عروسک کوکی داشت
وی ادامه داد: صِرف، مصرف کردن مواد مخدر در من این بود که بتوانم کارهای روزمره ام را انجام دهم، حالم خوب باشد و دست و پایم درد نگیرد. دقیقا مواد مخدر برای من حکم عروسک کوکی داشت که باید مصرف می کردم تا بتوانم کوک باشم. ظاهرم خراب شده بود، انزوا طلب شده و دلم نمی خواست مهمانی بروم، دندان هایم خراب و زیر چشمانم گود افتاده بود
بر اثر اعتیاد دو بند انگشتم را از دست دادم
وی افزود: هنگامی که دیگر تریاک برایم جوابگو نبود، به مصرف هرویین و ترزیق روی آوردم، از بس ترزیق کرده بودم، دستم دیگر رگ نداشت. وی گفت: حتی در ترزیق دو بند انگشت دستم را از دست دادم.
وی اضافه کرد: به جای آن که تزریق در سیاهرگ انجام دهم ، در سرخرگ انجام دادم که باعث شد مواد مخدر به سمت دستم بیاید و دستم سیاه شد، خوشبختانه با دارو و دکتر دستم خوب شد؛ ولی دو بند انگشت وسط خود را از دست دادم.
هنوز بیست روز در بافق نبودم که تمادم معتادان بافقی را پیدا کردم
مسعود گفت: یکی از دلایلی که شهرم را عوض کردم این بود که شاید وقتی شهرم را عوض می کنم، دیگر مواد مخدر مصرف نکنم، هنوز بیست روز بیشتر در بافق نبودم که تمام معتادان بافقی را پیدا کرده و با آنها رفیق شدم ؛ حتی شهر عوض کردن نیز به من جواب نداد!
دایم خسته بودم
وی ادامه داد: از زمانی که مصرف کننده مواد مخدر شدم، دیگر آن انرژی اول را نداشتم، دایم خسته بودم، همه اش دلم می خواست مواد را ترک کنم، وقتی مواد را ترک می کردم، دوباره بعد از دو الی سه ماه مصرف کننده مواد مخدر می شدم.
تمام راهها را برای ترک امتحان کردم
وی گفت: هر چه مصرف مواد مخدر در من بالاتر می رفت، هم خسته تر می شدم و هم توانم برای ترک کردن پایین می آمد. تمام راهها را برای ترک امتحان کردم.
وی افزود: وقتی مواد را ترک می کردم، دچار خلا و ناامیدی در زندگیم می شدم که مرا دوباره به سمت مصرف مواد هل می داد.

چیزی به نام ندانستن وجود داشت
وی تصریح کرد: این وسط چیزی به نام ندانستن بود، برای مثال من نمی دانستم وقتی مواد را ترک می کنم ، نباید وسایل مصرف در خانه ام باشد یا به مکانی قبلا مواد مصرف می کردم، نروم!
اراده برای ترک نداشتم
وی اضافه کرد: اراده برای ترک نداشتم؛ وقتی نشئه بودم حس خوبی داشتم؛ ولی هنگامی که خمار می شدم، به همه چیز گیر می دادم؛حتی وقتی همسرو پسرم جرو بحث می کردند، دوباره شروع به مصرف مواد مخدر می کردم.
وی گفت: تنها شخصی که همیشه مرا حمایت می کرد تا مواد را ترک کنم همسرم بود؛ حتی یادم هست یک شب پیش خودم آن قدر گریه کردم که خدایا تا کی این روند ادامه دارد؟
مسعود افزود: یکی از خاطراتم این بود که یک بار که مواد را ترک کرده بودم، یکی از دوستانم فوت کرد، در حالی که مصرف کننده نبود، دوستان دیگر که معتاد بودند، به من گفتند: فلانی که مواد مصرف نمی کرده، فوت کرده، تو برای چه می خواهی مواد مصرف نکنی؟! و من تا این جمله را شنیدم دوباره به مصرف مواد رو آوردم.
تنها جایی که به من جواب داد، انجمن معتادان گمنام بود.

وی گفت: خیلی از روش های ترک را امتحان کردم و هیچ کدام از روش ها به من جواب نداد تا این که با انجمن معتادان گمنام آشنا شدم و تنها جایی که به من جواب داد، انجمن معتادان گمنام بود.
وی افزود: در انجمن معتادان گمنام علیرغم اینکه فکر می کردم دراینجا نیز جواب نخواهم گرفت، وقتی وارد آن شدم متوجه یک سری دانسته ها شدم،بدون آن که بخواهم یک ریال هزینه انجام دهم!
وی ادامه داد: من پزشکان زیادی برای ترک رفتم؛ هیچ کدام به من جواب نداد؛ ولی انجمن معتادان گمنام مرا درک کرد؛ چون از هم جنس خودم بودند.این انجمن مسیر زندگی را به من نشان داد.
اصول انجمن کمک یک معتاد به معتاد دیگر
مسعود گفت: اصول این انجمن کمک یک معتاد به معتاد دیگر است، شخصی که در مسیر درد کشیده و رهایی پیدا کرده، می تواند دست دیگری بگیرد.
وی ادامه داد: این انجمن پیشنهاد می کند که فردی که می خواهد مواد را ترک کند، حداقل تا سه ماه هر روزکلاس بیاید، وقتی یک معتاد در ۹۰ روز ۹۰ جلسه بیاید، شرایط برای ترک کردن وی فراهم می شود.
وی افزود: در بهبودی یک مثلث تعریف شده است به نام" کار"، "خانواده"، "جلسه"
فرد معتاد بعد از ترک، دوست دارد باور شود
مسعود گفت: فرد معتاد به مواد مخدر وقتی مواد را ترک می کند، دوست دارد باور شود؛ اگر خانواده می خواهند معتاد را حمایت کنند، در ۴ الی ۵ ماه اول یک محیط آرام برای وی فراهم کنند، کنترلش نکنند و فقط شرایط را برای او فراهم کند تا بتواند کلاس ها برود.
جامعه باید از افرادی که مواد ترک کردند، حمایت کند
وی اضافه کرد: یک فرد معتاد می بینی خانواده اش خوب است و جلسه ها می رود؛ ولی چون کار ندارد، دوباره لغزش می کند، در صورتی که جامعه باید از افرادی که مواد را ترک می کنند حمایت کرده تا دوباره به سمت مواد نروند.
مسعود ادامه داد: برخی از افرادبرای ترک مواد از "قرص ب ۲ "یا "متادون" استفاده می کنند، قرص ب ۲ برای وقتی است معتاد یک ماه از آن استفاده کند، یا از متادون ۱ الی ۶ ماه استفاده کند، دوباره آن را کنار بگذارد. در حالی که معتادی که جلسه نمی آید به قرص" ب ۲″ یا "متادون" عادت می کند.
وی افزود: ما به این معتادان سفارش می کنیم، علیرغم مصرف متادون، ب ۲ یا مصرف هر گونه مواد مخدر به کلاس بیایند.همین که افراد کلاس بیایند تمایل برای ترک پیدا می کنند.
امید در معتادان از بین رفته است
وی اضافه کرد: چون تنها چیزی که در معتادان از بین رفته، امید است، باور و امیدشون که از بین رفت، مصرف کننده مواد مخدر می شوند. وقتی یک معتادبه این کلاس ها بیاید، او را نمی ترسانیم که بگوییم اگر مواد را ترک نکنی، زنت طلاق می گیردیا بچه ات بد بزرگ می شود.ترس باعث می شود معتادبیشتر به سمت مواد مخدر روی بیاورد. ما در اینجا به معتادان امید می دهیم.
وی گفت: کلاس انجمن معتادان گمنام برای این است که بیایند بدتر از خود را ببیند که مواد را ترک است.
وقتی معتاد بفهمد مریض است، دنبال درمان خود را می گیرد
وی ادامه داد: در حال حاضر دید جامعه نسبت به فرد معتاد خیلی بهتر شده، قبلا معتاد را مجرم می دانستند، ولی الان به دید بیمار به او نگاه می کنند، این دید را باید خود معتاد بفهمد، وقتی خودش فهمید مریض است،به دنبال درمان برای خودش می گردد.
بیماری اعتیاد را هیچ کس به تنهایی حریف آن نیست
مسعود افزود: بیمار اعتیاد بیماری است که هیچ کس به تنهایی حریف آن نمی شود. برای مثال ما می گوییم بره ای که از گله جدا شد، گرگ ها پاره اش می کنند؛ ولی وقتی در جمع باشد کمتر آسیب می بیند.
وی گفت: دقیقا برنامه معتاد گمنام برنامه ای که وقتی در جمع باشید، می توانید علیه آن مبارزه کنید و این نیست که بگویید یک دوره کلاس ها را می روم و تمام می شود، همیشه باید کلاس ها بروید.
وی ادامه داد:در کلاس ها می گویند ما با درمیان گذاردن تجربیات پاک می مانیم. وقتی ما آنچه تجربه داریم در اختیار تازه وارد می گذاریم و باعث می شود مواد را ترک کند، خود در انجمن ماندگار می شویم.
چطور خجالت نمی کشید که در خانه مواد فروش می روید
مسعود افزود: برخی از معتادان می گویند که خجالت می کشیم در کلاس شرکت کنیم و ما به این عزیزان می گوییم چطور خجالت نمی کشید که در خانه مواد فروش می روید و یا برخی معتقد هستند که با آمدن به کلاس ها نمی توانیم ترک کنیم؛ چون این افراد، با افراد عادی رفت و آمد دارند؛ اگر به این کلاس ها بیایند؛ حتما در مسیر بهبودی موفق خواهند شد.
وقتی معتادان در کلاس ها راجع به حس و حال وافکارشون صحبت می کنند ، آرامش پیدا می کنند
وی گفت: وقتی معتادان در کلاس ها راجع به حس و حال وافکارشون صحبت می کنند ، آرامش پیدا می کنند؛ حتی خانواده هایی که همسرانشان مصرف کننده هستند، در کلاس ها شرکت کرده و تغییرات در خودشان شروع کنند مطمئنا در اطرافیان تاثیر گذار خواهد بود.
وی افزود:یکی دیگر از خاطراتم بعد از پاکی این است که وقتی به شهر خودم می رفتم، به خانه خواهرم می رفتم، بعد از پاکی تا شش ماه خانه خواهرم نرفتم.
وقتی شوهر خواهرم علت را جویا می شود: خواهرم می گوید چون در کلاس ها به او گفتند جایی که مواد مصرف می کردید، نباید بروید. همین رفتارم بر روی شوهر خواهرم نیز تأثیر گذاشت و او چهار بعد از بهبودی من مواد را ترک کرد.
در محیط کار نیز سعی نکردم شخصی را ترک دهم
وی ادامه داد: در محیط کار نیز سعی نکردم شخصی را ترک دهم، فقط سعی کردم خودم راه درست انتخاب کنم. وقتی اطرافیان می بیند که ما خوب شدیم به آنها راهنمایی کلاس های انجمن را می نماییم.
مسعود گفت: دوازده قدمی که معتادان در این کلاس ها کار می کنند، روی معنویت اشخاص است. حتی قدم ۱۱ آن دعا است که می توانی به روش خودمان با خدا حرف بزنیم.
ریشه همه انحرافها بی خدایی است
وی ادامه داد: ریشه همه انحرافها در زندگی بی خدایی است، وقتی خدا باشد، جای همه نیازها را پر می کند.
در جلسات بهبودی سرطان گرفتم
وی افزود: من در همان جلسات بهبودی سرطان گرفتم که هشت جلسه شیمی درمانی کرده و حتی در کلاس ها با وجود این بیماری شرکت می کردم، اطرافیان باورشان نمی شد، این قدر حالم خوب باشد، چون من با کارکرد ۱۲ قدم به آرامش رسیده بودم و از مرگ نمی ترسیدم، الان نیز از مرگ نمی ترسم.
وی ادامه داد: در حال حاضر از سال ۸۴ مواد را به مدت ۱۵ سال و چهار ماه وده روز و سیگار از سال ۹۰ به مدت ۱۰ سال و دوماه ترک کردم. در حالی که ۲۵ سال مصرف کننده سیگار و ۱۵ سال مصرف کننده مواد مخدر بودم.
عزت و اعتبار زیادی کسب کردم
وی کفت: در حال حاضر که مواد را ترک کردم عزت و اعتبار زیادی کسب کردم و زندگیم خوب شده و خدا را شاکرم.
کلیپ از گذشته خودم درست کردم
وی افزود: در حالی که در گذشته با وجود این که من وهمسرم هر دو شاغل بودیم ، به دلیلی اینکه من مصرف کننده بودم، باز هم کفاف زندگی ام نمی شد؛ حتی کلیپ از گذشته خودم درست کردم و نوشتم گذشته من.
مسعود گفت: متاسفانه پدرم بر اثر مصرف مواد مخدر فوت کرد و یکی از داداش ها هنوز مصرف کننده است؛ ولی دو داداش دیگر و شوهر آبجی ام مواد را ترک کردند.
پیام ما امید و وعده ما آزادی
وی در پایان گفت: ما از معتادان می خواهیم در کلاس ها شرکت کنند،
انجمن معتادان گمنام راهی است برای ترک و در این انجمن کمک یک معتاد است به معتاد دیگر. در این انجمن پیام ما امید و وعده ما آزادی است.

معصومه غلامرضاپور|