نمایش خبر نمایش خبر

برگی از تاریخ ادبیات ایران (قسمت نهم )

برگی از تاریخ ادبیات ایران (قسمت نهم )



عصر عنصری

فرخی روستا زاده کامروا  

آوازه شاعر نوازی امرای چغانی از مرز های خراسان در گذشته بود که پسر جولوغ سیستانی از غلامان امیر خلف بانو اخرین امیر صفاری  زیر بار هزینه های زندگی قد خم کرد و با جبه ای پس و پیض چاک از سر ناگزیری با شعری به نرمی  حریر راهی دربار چغانی شد روستا زاده سیستانی وقتی قصیده ی زیبای با کاروان حله را بر خواجه عمید اسعد وزیر چغانی خوانمد وزیر باور نکرد این شعر ساخته خود او باشد گفت امیر فردا در داغگاه خواهد بود و داغگاه جایی است سرسبز و خرم با گل ها و شقایق ها که در انجا کره اسبان را داغ می کنند فردا ی ان روز وقتی امیر قصیده ای که فرخی شاعر ژولیده سیستانی در در وصف داغگاه گفته بود شنید از زیبایی و استواری ان یه شگفتی درماند و او را چهل کره اسب که خود شاعر از میان گله ی امیر جدا کرد به او هدیه داد از ان پس فرخی حیات تازه ای یافت و دوران بد بختی و بیچارگی را از یاد برد و به ادمی بر خوردار و ناز پرور تبدیل شد چنان که گویی هرگز از مرحله ای  از محرومیت و تلخی عبور نکرده بود شاعر جوان و خوش گذران سیستانی را از سال 390در خدمت سلطان بلامنازع غزنه می بینیم