به گزارش هفته نامه افق کویر، در فرهنگ ما، زندگی با شعر آغاز و با شعر بدرقه می‌شود. کودک در گهواره، لالایی می شنود و از همان آغاز به شعر اُنس می گیرد و پس از مرگ نیز، آرایه مزارش، شعری است که برایش می سرایند و چه بسا خود پیش از مرگ برای خویش شعری می سُراید. این آمیختگی ما با شعر و تأثیری که شعر بر فرهنگ و روحیات و رفتار ما می گذارد، ضرورت پرداختن به آن و ضرورت پاسداری از حریم این عنصر اعجاز آفرین را بیشتر روشن می سازد. روز بيست و هفتم شهريور ماه، سالروز درگذشت شهريار، شاعر ايراني روز ملي شعر و ادب پارسی، ناميده شده که بمناسبت این روز با " محمدرضا فتاحی بافقی" به گفتگو پرداخته ایم.
افق کویر:لطفاً بطور کامل خودتان را معرفی بفرمایید:
در یک خانواده سنتی به دنیا آمدم؛ آنچه از دوران کودکی به یاد دارم در سن ۶ سالگی به مکتب خانه مادربزرگ مرحوم "صغری بیگم" که اکثر مردان و زنان قدیمی قرآن آموخته او بودند، رفتم و جزء آخر قرآن را نزد وی آموختم؛ لازم به ذکر است وی پس از تعلیم قرآن به افراد، گلستان سعدی را آموزش و پس از آن غزلیات حافظ را تعلیم می داد؛ سپس به مدرسه رفتم، مدرسه ما خانه ای اطراف امامزاده عبدا…(ع) بود؛چند ماهی در آن مدرسه بودم؛ بعد از مدتی به مدرسه "۹ آذر" که امروزه به نام مرحوم "آیت‌ا… طالقانی" معروف است رفتم و دوران راهنمایی را در کوروش کبیر که امروزه به نام یارگمنام پیامبر(ص) "اباذر"معروف است سپری نمودم.
افق کویر: علاقه شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟
بنا به استعداد و زمینه ادبی که در خود سراغ داشتم به همراه چند تن از دوستان؛ من جمله شهید محمدرضا ناظمی رشته ادبیات فارسی را برگزیده و به تحصیل ادبیات کشور پرداختم.
افق کویر: بهترین معلمان شما در دوران تحصیل و دانشگاه را نام ببرید؟
دبیردوران ابتدایی خانم "ترک دهجی"که هنوز هم در خاطرم مانده و همیشه دعاگوی ایشان هستم، دبیر دوران راهنمایی خانم "دانشمندی" که فردی آراسته و آموزنده ای نیکو بود و دبیر دوره متوسطه می توان از مرحوم "سید عباس آیت اللهی" یکی از بزرگترین و برترین آموزگاران آن دوره که در حکم پدر روحانی و معلم عشق و معرفت بود یاد کرد، وی شهد گوارای ادبیات را به معنای واقعی در روح و جان ما چشاند؛ همچنین اساتید دیگری، چون آقایان ضیا ملک زاده، مرحوم سید حسین علوی و سید عباس صدر؛ هرچند از خرمن دانش دیگران نیز خوشه‌ها چیدم و مدیون سپاس همه آن بزرگان می باشم.
تعطیلات تابستان به کارهایی چون پادری بافی، بنایی و خشت زنی سر کوره های آجرپزی می‌رفتم و حداقل کمکی به تحصیل و خرید لوازم و لباس برای دوران تحصیل داشتم؛ پس از اتمام تحصیلات دوره متوسطه به مدت یک ماه به خدمت نظام و با اعلام قبولی در دانشگاه اصفهان و تربیت معلم رفتم و ۳۰ سال به تعلیم ادبیات فارسی به فرزندان این شهر پرداختم در این مدت، ۵ سال مدیر دبیرستان شهید رجایی و دوسال پایان خدمت، معاون آموزشی دبیرستان استقلال بودم و اکنون نیز دوران بازنشستگی را می‌گذرانم. از بهترین استادان دانشگاه می توان از دکتر صادقیان و دکتر غلامرضایی یاد کرد.
افق کویر: از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟
از دوره راهنمایی به دلیل تدریس خوب دبیرانی، چون خانم شکوریان و آقای امرالهی به رشته ادبیات علاقمند شدم و در دوره دبیرستان وجود آقای سید عباس آیت اللهی به این علاقمندی شدت بخشید.
افق کویر: اولین انجمن ادبی از چه سالی در بافق آغاز شد؟
در سال ۱۳۶۵ اولین انجمن ادبی شهرستان بافق پس از انقلاب به همت آموزش و پرورش تشکیل شد که این انجمن سبب جدی شدن اندیشه سرودن شعر برای من بود.
افق کویر: نظر خانواده دربارۀ شعر گفتن شما چه بود؟
همسرم که بر خود لازم می‌دانم سپاسگزار مهربانی های او باشم، چون به جای یک شوهر با یک شاعر ازدواج کرده بود و نمی‌دانست؛ همواره مشوق من در سرودن اشعار بود و من همیشه پس از سرودن شعر اول برای او می‌خواندم؛ سپس برای جمع دوستان.
افق کویر: آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه می‌کنید و در سرودن تحت تأثیر کدام شاعر هستید؟
آثار شاعران قدیم مثل مولانا، سنایی و عطار را بیشتر مطالعه کردم و از شاعران امروز سهراب سپهری و پروین اعتصامی را برای مطالعه انتخاب کردم؛ هرچند دواوین شعرایی، چون منوچهری، دامغانی، نظامی گنجوی و سعدی هم برای ازدیاد و تشحیذ ذهن برای سرودن مفید است و استفاده کردم بیشترین تأثیر را بر ذهن و جان من مولانا در مثنوی شریف و عطار در منطقه الطیر و سنایی در حدیقة الحقیقه داشته‌اند.
افق کویر: موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟
غزل سرایی و انتقال یافته و احساسات و بیان حقایق درونی بیشترین موضوعاتی بود که به آنها پرداخته ام؛ در ضمن نوحه هایی را که در مراسم هفت شهدای جنگ تحمیلی به صورت مرثیه خوانده می‌شد را سروده ام.
افق کویر: به نظر شما شعر گفتن قابل یادگرفتن است یا ذاتی‌ست؟
اگر فردی اندک زمینه یا ذوقی در ادبیات داشته باشد می‌تواند با آموزش، شاعری توانا گردد.
افق کویر: در بین شاعران پیش رو در جریان انقلاب اسلامی و ادبیات انقلاب، کدام‌یک را موفق‌تر می‌دانید؟
از شاعران امروز جناب فاضل نظری شاعر توانا است؛ همچنین شعرایی، چون حمید سبزواری و علی معلم تاریخ مصرف داشتند.
افق کویر: وضعیت شعر جوان کشور به نظر شما چگونه است؟
امروزه اگر فردی به شعر علاقمند باشد، باید در تنهایی خود بسراید؛ هرچند انجمن‌هایی در استان و شهر بافق نیز وجود دارد؛ اما آنچنان بهایی به شعر داده نمی‌شود؛ زیرا در قدیم شعر ابزار تبلیغات حکومت‌ها بود و وسیله تعلیم ادبیان بزرگ به مریدان و آگاهی دادن به مردم عادی که این وظیفه را امروزه صدا و سیما و سینما برعهده دارند و دیگر به آن اهمیت داده نمی شود.
افق کویر: از نظر شما بزرگ‌ترین آسیبی که شعر جوان را تهدید می‌کند چیست؟
ابزاری دانستن شعر و اهمیت ندادن به شعرا بزرگترین تهدید شعر جوان است.
افق کویر: آیا سروده هایتان به چاپ رسیده است؟
خیر؛ اینجانب هنوز اقدام به چاپ آثارم نکردم؛ شاید دیگران بعدها این کار را انجام دهند.
افق کویر: به عنوان یک شاعر قدیمی انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟
من امیدوارم شعر، رسالت واقعی خود را که همان آگاه کردن مردم به افق های نورانی و مهرورزانه و گسترش صلح و صفا بین مردم است، پیدا کند و در مسیری که اصل می باشد ادامه دهد.
افق کویر: تاکنون چند شعر برای فرزندانتان سروده‌اید؟
همه کسانی که اشعار مرا می شوند، چون فرزندان من هستند من چند بیت برای همسرم سروده ام که از سفر کربلا آمده بود.
افق کویر: شما معلم ادبیات هستید؛ تدریس ادبیات و محیط مدرسه تا چه حد در شعر‌های شما مؤثر بوده؟
امروزه دغدغه دانش آموزان پیدا کردن یک شغل برای آینده است و ادبیات فقط یک سرگرمی برای آنهاست؛ مربیان تربیتی و دبیران ادبیات باید استعدادهای دانش آموزان را کشف کنند و پس از آن مکانی برای رشد آنها در نظر گرفته شود.
افق کویر: انجمن‌های شعری چه تأثیری بر شعر شما داشته است؟
انجمن ادبی وحشی بافقی از قدیم با حضور شاعران بافقی و برگزاری مراسم شب شعر در گذشته در بافق و شهرستانهای یزد اشکالات شعری را یادآوری می‌کرد و حل می‌شد مقایسه اشعار شاعران بافق و یزد نیز در تکمیل شاعری مؤثر بود.
افق کویر: درخواست شما از مسئولین چیست؟
مسئولین محترم یک مکان برای انجمن ادبی در نظر بگیرند و هزینه برگزاری شب‌های شعر در شهرستان و سالی یک بار در شهرهای دیگر استان را بپردازند تا بتوانیم جوانان را برای بالیدن در زمینه ادبیات یاری نماییم.
افق کویر: در پایان یکی از شعرهایتان را برایمان بخوانید:

عاطفه نورعا
من از درون عطش شکل آب را دیدم              چه ناصبور دل از دست داده رقصیدم
نگاه سرزنش خلق همچو تیری بود               که در فضای خانه دل همچو دار کوبیدم
چه هرزه ها که به پایم طناب می بستند        ولی چو سبزه به عالم به خویش پیچیدم
ببین چگونه شدم سبز در میان خزان              نه آب بود و هوا در ضمیر روییدم
گلی که قامت خود در کویر می آراست           ز راز سینه او عاشقانه پرسیدم
میان عاطفه نور در مسیر نگاه                     به لحظه های گذشته عجیب خندیدم
سرود رویش دیگر همیشه بر لب داشت        گل کویری من لحظه‌ای که می چیدم
شکست نغمه بلبل میان هجرت گل             سکوت او به جهان ، رازوار تابیدم

الهام نصیرزاده|